احکام اسیراحکامی بر اسیر بار میشود که به آنها اشاره میشود. فهرست مندرجات۲ - کشتن اسیر ۳ - سابقه فتنه و جنایت داشتن اسیر ۴ - اقوال در کشتن اسیر ۴.۱ - کشتن قبل از استقرار حکومت ۴.۲ - کشتن در همه حال ۴.۳ - تخییر حاکم اسلامی ۴.۴ - حکم نوع کشتن اسیران ۵ - آزادسازی اسیر ۶ - آزادی بدون فدیه ۶.۱ - سر تقدم مَنّاً بر فِداءً در آیه ۶.۲ - نظر برخی مبنی بر نسخ ۷ - آزادی با فدیه ۷.۱ - آیه جواز آزادی با فدیه ۷.۲ - نظر اهلسنت در مسأله ۷.۳ - پاسخ به قول اهلسنت ۸ - رفتار پیامبر با اسرای بدر ۸.۱ - آزدای بیشترشان با فدیه ۸.۲ - گردن زدن دو نفر ۸.۳ - آموزش درس به جای فدیه ۹ - بردگی اسیر ۹.۱ - استناد به آیه ۹.۱.۱ - اشکال بر استدلال به آیه ۹.۲ - استناد به سیره نبوی ۹.۳ - استناد به روایات ۹.۴ - نظر فقهای شیعه و سنی ۱۰ - حکم اسیر باغی ۱۱ - ازدواج با زنان اسیر ۱۱.۱ - علت جواز این ازدواج ۱۱.۲ - فلسفه جواز این ازدواج ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - دربند کردن اسیردر مورد گرفتن اسیر در آیه۴ محمد/۴۷ تعبیر «فَشُدُّوا الوَثاقَ» بهکار رفته و کنایه از گرفتن اسیر است؛ ولی افزون بر این نکته، معنای لغوی آن (محکم بستن طناب) نیز میتواند مورد نظر باشد؛ از اینرو بر مسلمانان لازم است پس از گرفتن اسیران، آنان را بسته، محصور کنند تا فرارشان ممکن نباشد. [۴]
جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۶، ص۵۳.
۲ - کشتن اسیراز آیه۴ محمد/۴۷ استفاده میشود که کشتن اسیر پس از پیروزی جایز نیست و آنان باید با فدیه یا بدون فدیه آزاد گردند: «فَشُدُّوا الوَثاقَ فَاِمّا مَنّا بَعدُ و اِمّا فِداءً». ۳ - سابقه فتنه و جنایت داشتن اسیرمگر اینکه سابقه فتنه و جنایتی داشته باشند؛ چنانکه پیامبر(صلی الله علیه وآله)پس از جنگ بدر عقبةبن ابیمحیط و نضربن حارث [۷]
تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۶.
و در جنگ احد ابیعزة شاعر و معاویةبن نضر [۸]
السیرةالنبویه، ج۳، ص۱۲۸.
را کشت و در جنگ احزاب به کشتن مردان بنیقریظه بهسبب خیانت آنان به مسلمانان و پشتیبانی از احزاب، دستور داد که آیه۲۶ احزاب/۳۳ به آن اشاره دارد: «واَنزَلَ الَّذینَ ظـهَروهُم مِن اَهلِ الکِتـبِ مِن صَیاصیهِم و قَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ فَریقـًا تَقتُلونَ و تَأسِرونَ فَریقـا». نظر مشهور میان فقهای شیعه نیز همین است. ۴ - اقوال در کشتن اسیردر حکم کشتن یا نکشتن اسیر اقوال مختلفی ذکر شده است. ۴.۱ - کشتن قبل از استقرار حکومتبرخی از آیه۶۷ انفال/۸ «ما کانَ لِنَبِیّ اَن یَکونَ لَهُ اَسری...» استفاده کردهاند که پیش از استقرار کامل حکومت اسلامی، دشمن باید کشته شود؛ هرچند به اسارت مسلمانان درآید [۱۲]
المنار، ج۱۰، ص۹۵ـ۱۰۰.
؛ لیکن چنانکه در بحث گذشته بیان شد مراد آیه نهی از گرفتن اسیر پیش از پیروزی کامل است، نه قبل از استقرار حکومت اسلامی.۴.۲ - کشتن در همه حالقول دوم از ابوحنیفه [۱۴]
تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۵۱.
و برخی دیگر نقل شده است. اینان معتقدند آیه۴ محمّد/۴۷ که به آزادی اسیران حکم کرده با آیات سیف: «فَاقتُلوا المُشرِکینَ حَیثُ وجَدتُموهُم» که به کشتن کافران بهطور عموم حکم کرده، نسخ شده است؛ ازاینرو اسیران مشرک در همه حال باید کشته شوند.۴.۳ - تخییر حاکم اسلامیقول سوم که از مالک و شافعی نقل شده [۲۰]
تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۵۱ـ۱۵۲.
و برخی از فقیهان امامیه [۲۱]
الفقه الاسلامی، ج۴۷، ص۲۸۸.
[۲۲]
الفقه الاسلامی، ج۴۷، ص۲۹۲.
نیز بر آناند، تخییر حاکم اسلامی در همه حال بین کشتن، استرقاق و آزاد کردن اسیران است. مستند این گروه عمل پیامبر است که در جنگها برخی از اسیران کافر را در حال درگیری آزاد میکردند، یا پس از جنگ میکشتند؛ [۲۳]
المغنی، ج۱۰، ص۴۰۱.
لیکن پذیرش این قول دشوار است؛ زیرا کشتن برخی اسیران پس از جنگ تنها بهسبب جنایات گذشته آنان بوده است. افزون بر آن، این قول با ظاهر آیه۴ محمّد/۴۷نیز ناسازگاراست.۴.۴ - حکم نوع کشتن اسیرانکشتن اسیران از طریق شکنجه و یا گرسنگی کراهت دارد. [۲۵]
شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۳۱۸.
امام صادق (علیه السلام) پیرامون آیه شریفه: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً و یَتیماً وَاسیراً» « غذا را با اینکه دوست دارند به مستمند و یتیم و اسیر میدهند» فرمود: «الْاسیرُ یُطْعَمُ وَ انْ کانَ تُقَدِّمُ لِلْقَتْلِ» «به اسیر باید طعام داد، هر چند برای کشتن مهیا شده باشد». ۵ - آزادسازی اسیرآزادسازی اسیر نیز دارای وجوهی است که اشاره میشود. ۶ - آزادی بدون فدیهطبق آیه پیشین منت نهادن بر اسیر و آزاد کردن او بدون فدیه جایز است. ۶.۱ - سر تقدم مَنّاً بر فِداءً در آیهسرّ تقدم «مَنّاً» بر «فِداءً»، ترجیح حرمت نفس بر گرفتن مال است؛ یعنی در حد امکان باید بر اسیر منت گذاشت و او را بدون گرفتن فدیه در راه خدا آزاد کرد. [۲۸]
التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۴۴.
۶.۲ - نظر برخی مبنی بر نسخبرخی آیه۵ توبه/۹ و ۵۷ انفال/۸ ، را ناسخ آیه فوق میدانند؛ زیرا این دو آیه از آخرین آیاتی است که در این موضوع نازل شده است. [۳۱]
المغنی، ج۱۰، ص۴۰۱.
حنفیان نیز ضمن اعتقاد به نسخ گفتهاند: آزاد کردن اسیران کافر جایز نیست؛ زیرا موجب ملحق شدن آنان به دشمن و تقویت جبهه کفر میشود. [۳۳]
الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۷.
این نظریه صحیح نیست؛ زیرا اولاً دو آیه اخیر نمیتواند ناسخ آیه۴ محمّد/۴۷ باشد؛ زیرا آیه۵ توبه/۹ عام و آیه۴ محمّد/۴۷ خاص است و عام نمیتواند ناسخ دلیل خاص باشد و آیه۵۷ انفال/۸ نیز به گروهی خاص از مشرکان یعنی پیمانشکنان اختصاص دارد؛ ضمن اینکه در این آیه به کشتن اسیران و عدم آزادی آنان هیچ اشارهای نشده است. ثانیاً این نظریه با سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله) در موارد متعدد، ازجمله جنگ بدر که در آن، ابیعزة الجمحی، ابیالعاصبن ربیع و مطلببن حنطب را بدون گرفتن فدیه آزاد کرد مخالف است [۳۸]
الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۷.
[۳۹]
المغنی، ج۱۰، ص۴۰۱.
؛ همچنین در شأن نزول آیه۲۴ فتح/۴۸ «وهُوَ الَّذی کَفَّ اَیدِیَهُم عَنکُم و اَیدِیَکُم عَنهُم بِبَطنِ مَکَّةَ مِن بَعدِ اَن اَظفَرَکُم عَلَیهِم» ازابنعبّاس نقل شده است که در سال حدیبیّه پیامبر حدود ۴۰ نفر از مشرکان را اسیر و سپس آزاد کرد.به نقل دیگر در همان سال ۸۰ نفر از مشرکان مکه، صبحگاهان به قصد کشتن پیامبر از کوههای تنعیم فرود آمدند که پیامبر آنان را اسیر و سپس آزاد کرد؛ همچنین در فتح مکه پیامبر همه کافران را، به جز شماری اندک، بدون گرفتن فدیه آزاد کرد. [۴۲]
الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۷.
۷ - آزادی با فدیهآزادی با فدیه جایز است و اقوال مختلفی در این مسأله است که به آنها پرداخته میگردد. ۷.۱ - آیه جواز آزادی با فدیهفدیه گرفتن از اسیران دشمن در برابر آزادی آنان جایز است: «فَشُدُّوا الوَثاقَ فَاِمّا مَنّا بَعدُ و اِمّا فِداءً» ؛ همچنین آیه۶۹ انفال/۸ استفاده از غنایم (جنگ بدر) را برای مسلمانان حلال شمرده است: «فَکُلوا مِمّا غَنِمتُم حَلـلاً طَیِّبـًا» که جمله «مِمّاغَنِمتُم» افزون بر اموال، فدیهای که در برابر آزادی اسیران گرفته شده را نیز شامل است. ۷.۲ - نظر اهلسنت در مسألهبیشتر مفسران اهلسنت بر این عقیدهاند که مدلول آیه «ما کانَ لِنَبِیّ اَن یَکونَ لَهُ اَسری حَتّی یُثخِنَ فِی الاَرضِ تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنیا» که درباره جنگ بدر نازل شده، نهی از گرفتن فدیه در برابر آزادی اسیران است و در واقع آیه، فدیهگرفتن مسلمانان در برابر آزادی اسیران را برخلاف رضای خداوند دانسته است؛ به همین جهت آیه بعد آنان را شدیداً سرزنش کرده است: «لَولاکِتـبٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُم فیما اَخَذتُم عَذابٌ عَظیم» که طبق این تفسیر مراد از «ما اَخَذتُم» فدیه است و در تأیید این نظریه روایات متعددی از صحابه و تابعان نیز نقل کردهاند؛ ازجمله از ابوهریره در تفسیر آیه فوق نقل شده که گرفتن فدیه تا روز جنگ بدر حرام بود و زمانی که مسلمانان پیش از حلیت آن به گرفتن فدیه اقدام کردند آیه مذکور در مذمت آنان نازل شد. [۴۸]
جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۵۹.
در روایتی دیگر در تفسیر همین آیه از او چنین نقل شده است: اگر نه این بود که در علم من (خدا) گذشته است که در آینده فدیه اسیران را حلال خواهم کرد، به جهت گرفتن فدیه پیش از حلیت آن، عذاب بزرگی بر شما وارد میشد. [۴۹]
جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۵۹.
از حسن بصری نیز نقل شده که مسلمانان پیش از دستور خداوند، از اسیران فدیه گرفتند؛ به همین جهت آنان را سرزنش، سپس گرفتن فدیه را جایز کرد. [۵۰]
جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۵۸.
برخی معتقدند که پیامبر در گرفتن فدیه خطا کرده است؛ ازاینرو این سرزنش او را نیز شامل میشود. چنین عقیدهای برخی از مفسران اهلسنت را بر آن داشته تا به نحوی آن را توجیه کنند. به گفته ابوعلی جبائی گرفتن فدیه و آزاد کردن اسیران از گناهان صغیره بوده که به عدالت پیامبر و اصحابش لطمهای نمیزند؛ زیرا بر عدم خروج عاملان این گناه از عدالت اجماع شده است. به گفته برخی دیگر، رسولخدا در این امر به اجتهاد خود عمل کرده و خطا در اجتهاد، کیفر ندارد. [۵۲]
المنار، ج۱۰، ص۹۴.
۷.۳ - پاسخ به قول اهلسنتدر پاسخ باید گفت: اولاً هرگونه خطا و معصیت با عصمت پیامبر(صلی الله علیه وآله)منافات دارد؛ ثانیاً مراد اصلی آیه۶۷ انفال/۸ نهی از گرفتن اسیر در بحبوحه جنگ و پیش از شکست دشمن است، نه گرفتن فدیه و مراد از «ما اَخَذتُم» نیز همان گرفتن اسیر پیش از اثخان است، نه فدیههایی که گرفته شد؛ [۵۴]
الفرقان، ج۱۰، ص۲۹۳.
ثالثاً نهتنها بر حرمت گرفتن فدیه پیش از جنگ بدر، دلیلی نیست؛ بلکه بر حلیت آن نیز شواهدی وجود دارد؛ ازجمله از آیه۸۵ بقره/۲ بر میآید که فدیه در شرایع گذشته جایز بوده است [۵۶]
احکام القرآن، ج۱، ص۵۷.
و بر نسخ آن پس از ظهور اسلام دلیلی نیست و بر فرض حرمت، طبق برخی نقلها حکم جواز آن پیش از جنگ بدر و در سریّه عبداللّهبنجحش نازل شده است؛ [۵۷]
السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۹۲.
[۵۸]
الصحیح من سیره، ج۵، ص۱۱۱.
رابعاً تهدید و سرزنش در آیه، پیامبر را در بر نمیگیرد؛ زیرا پیامبر هیچگاه بدون فرمان خداوند دست بهکاری نمیزد تا مورد عتاب قرار گیرد. مؤید این مطلب سیاق آیه است که ابتدا که سخن درباره قانون کلی ممنوعیت گرفتن اسیر در حین درگیری است پیامبر را مخاطب قرار میدهد: «ما کانَ لِنَبِیّ...»؛ اما در ادامه که گرفتن فدیه مطرح است لحن را تغییر داده، به جماعت مسلمانان خطاب میکند: «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنیا». پرداخت فدیه به دشمن برای آزادسازی اسیران در ادیان گذشته معمول بوده است. آیه۸۵ بقره/۲ یهود را بهسبب ایمان به برخی از احکام تورات، ازجمله پرداخت فدیه برای آزادی اسیران و عدم ایمان به برخی دیگر، توبیخ کرده است و فقیهان اسلامی نیز به جز حنفیان آن را جایز شمردهاند. [۶۰]
الاسلام و العلاقات الدولیه، ص۲۴۰.
۸ - رفتار پیامبر با اسرای بدردرباره اسیران جنگ بدر چنین نوشتهاند: ۸.۱ - آزدای بیشترشان با فدیهبیشتر اسیران بدر به گفته یعقوبی ۶۸ نفرشان سربها (فدیه) دادند و آزاد شدند عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله) که جزء اسیران بود، اظهار ناداری کرد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: مالی که نزد ام الفضل (همسر عباس) امانت گذاشتی چطور شد (او گفت: گواهی میدهم که تو پیامبر خدایی، بخدا قسم جز من و او کسی از این امر اطلاعی نداشت سپس سربهای خود و دو برادر زاده و همپیمان آن دو را نیز پرداخت کرد و همگی آزاد شدند. ۸.۲ - گردن زدن دو نفرگردن دو نفر از اسیران به دستور پیامبر زده شد. ۸.۳ - آموزش درس به جای فدیهمقدار سربها فدیه از هزار درهم تا چهار هزار درهم بود پیامبر (صلی الله علیه وآله) به کسانی که نمیتوانستند، حداقل را پرداخت کنند، فرمود: هر کدام از شما که ده نفر از فرزندان انصار را خواندن و نوشتن بیاموزد، آزاد میگردد. [۶۱]
تاریخ پیامبراکرم( ص)، آیتی، ص۲۸۰-۲۸۲.
۹ - بردگی اسیردر جواز برده قراردادن اسیر به آیات قرآن، سیره پیامبر و روایات استدلال شده که به آنها اشاره میشود. ۹.۱ - استناد به آیهدر مورد برده قرار دادن اسیران کافر، فقیهان به آیات قرآن، سیره پیامبر و روایات اهلبیت(علیهم السلام)استناد کردهاند؛ ازجمله به آیه۴ محمّد/۴۷استناد شده است. برخی جمله «فَشُدُّوا الوَثاقَ» را در این آیه دلیل بر برده قرار دادن اسیر دانستهاند [۶۳]
الفقه الاسلامی، ج ۸، ص۵۹۱۶.
و گروهی به جمله «فَاِمّا مَنّا بَعدُ» استدلال کرده و گفتهاند: منت گذاشتن بر اسیر به این است که او را نکشند. [۶۴]
التحریر و التنویر، ج۲۶، ص۸۰.
۹.۱.۱ - اشکال بر استدلال به آیهاستدلال به این آیه ناتمام است؛ زیرا جمله اوّل کنایه از گرفتن اسیر است و هیچ ظهوری در برده قرار دادن اسیر ندارد و استدلال به جمله دوم نیز صحیح نیست؛ زیرا چنین استدلالی زمانی تمام است که کشتن اسیر جایز باشد. افزون بر اینکه جمله «فَاِمّا مَنّا بَعدُ» در برابر جمله «واِمّا فِداءً» است؛ یعنی منت گذاشتن بر اسیر به این است که او را بدون فدیه آزاد کنند، نه اینکه از کشتن او صرف نظر کرده، او را برده قرار دهند. ۹.۲ - استناد به سیره نبویاز سیره نبوی نیز به برخورد پیامبر با اسیران استشهاد شده است که آن حضرت اسیران را برده قرار داده، میان مسلمانان قسمت میکرد، یا میفروخت. [۶۶]
الفقه الاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۶.
[۶۷]
نیل الاوطار، ج۸، ص۱۴۵ـ۱۵۶.
از جمله در شأن نزول آیه «فَریقـًا تَقتُلونَ و تَأسِرونَ فَریقـا» نقل شده که پیامبر حدود ۷۵۰ نفر از زنان و کودکان بنیقریظه را به اسارت گرفت و گروهی از آنان را میان مسلمانان قسمت کرد و گروهی را با سعدبن زید انصاری به نجد فرستاد، تا با فروش آنان سلاح و اسبان جنگی تهیه کنند [۷۰]
السیرة النبویه، ج۳، ص۲۴۵.
؛ همچنین در شأن نزول آیه «ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ... و عَذَّبَ الَّذینَ کَفَروا و ذلِکَ جَزاءُ الکـفِرین» که درباره جنگ مسلمانان با قبیله هوازن نازل شده نقل گردیده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله)حدود ۶۰۰۰ نفر از زنان و کودکان این قبیله را اسیر و میان مسلمانان قسمت کرد؛ اما با اسلام آوردن هوازن، آنان نمایندگانی را برای آزادی اسیران خود نزد پیامبر فرستادند که آن حضرت سهم خود و بنیهاشم را به آنان بخشید و دیگر مسلمانان نیز به جز گروهی که درخواست فدیه کردند، اسیران خود را آزاد کردند. ۹.۳ - استناد به روایاتهمچنین از امامان معصوم(علیهم السلام) روایت شده است که کافر بعد از اسارت، ملک مسلمانان محسوب شده، امام مخیر است او را در برابر فدیه یا بدون فدیه آزاد کند، یا او را به بردگی بگیرد. ۹.۴ - نظر فقهای شیعه و سنیفقیهان شیعی براساس دلایل مذکور و اهلسنّت به استناد سیره خلفا، به اتفاق به جواز بردگی زنان و اطفال اسیر شده کافر حکم کردهاند. [۷۶]
الفقهالاسلامی، ج۸، ص۵۹۱۱ـ۵۹۱۲.
بیشتر فقیهان بردگی مردان را نیز جایز دانستهاند. [۷۸]
آثار الحرب، ص۴۴۵.
البته اجرای چنین حکمی شرایط خاص زمانی و مکانی خود را دارد و در هر عصری اجرا نمیشود. ۱۰ - حکم اسیر باغیاگر اهل بغی دارای تشکیلات و مرکزیتی هستند که در صورت آزادی به آن تشکیلات و پایگاه میپیوندند، جایز است که اسیران آنان را کشت، ولی اگر تشکیلات ندارند، اسیران یا تشکیلات و مرکزیت آنان از بین رفته و دیگر امکان تجمع ندارند، اسیران آنان کشته نمیشوند، همچنانکه امیر مؤمنان (علیه السلام) در جنگ جمل فرمود: «کسی حق ندارد، اسیری را بکشد.» [۸۰]
الاسیر فی الاسلام، آیة ا... احمدی میانجی، ص۱۶۲.
همچنین جایز نیست اموالی که به میدان جنگ نیاوردهاند، به غنیمت برد. [۸۱]
شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۳۶.
ولی در صفین به علت باقی ماندن فرمانده آنها اجازه کشتن آنان را داد. [۸۲]
وسایل الشیعه، ج۱، ص۵۴.
۱۱ - ازدواج با زنان اسیریکی از پیآمدهای رایج بردگی زنان، میان اعراب نکاح با آنان بوده است که در اسلام نیز بهصورت تعدیل شده و قانونمند جایز دانسته شده است. آیات ۲۳ـ۲۴ نساء/۴ ازدواج با گروهی از زنان ازجمله زنان شوهردار را حرام دانسته است؛ اما زنان شوهرداری را که اسیر و برده مسلمانان باشند از این حکم مستثنا کرده است: «حُرِّمَت عَلَیکُم... والمُحصَنـتُ مِنَ النِّساءِ اِلاّ مامَلَکَت اَیمـنُکُم» که برخی مراد از «ما مَلَکَت اَیمـنُکُم» را زنان شوهرداری دانستهاند که به اسارت مسلمانان درآمدهاند؛ چنانکه از علی(علیه السلام)نیز روایت شده است. گفته شده: این آیه درباره اسیران غزوه اوطاس نازل شده و پیامبر بعد از اطمینان از باردار نبودن زنان شوهردار به مسلمانان اجازه داد با آنان ازدواج کنند. ۱۱.۱ - علت جواز این ازدواجروا بودن ازدواج با چنین زنانی، به جهت فسخ شدن زوجیت آنها با شوهرانشان است. البته برخی معتقدند درصورتی که به همراه شوهرانشان اسیر شوند نکاح آنان فسخ نمیشود. [۸۷]
المنیر، ج۵، ص۱۰.
[۸۸]
احکام القرآن، ج۲، ص۱۹۵.
۱۱.۲ - فلسفه جواز این ازدواجدرباره فلسفه این جواز گفته شده: باقی گذاردن چنین زنانی بدون شوهر ظلم به آنان و بازگرداندنشان به محیط کفر نیز برخلاف اصول تربیتی اسلام است. [۸۹]
نمونه، ج۳، ص۳۳۳ـ۳۳۴.
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه موضوعی قرآن. اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، ص۱۶-۱۹. |